«تمرین آخر» ناصر تقوایی هنوز ماندگار است + فیلم
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۹۱۲۰۱
حدود یک دهه از ساخت دو مستند ناصر تقوایی درباره تعزیه میگذرد، اما کار جدی دیگری انجام نشده و معدود تعزیههای اصیلی که در این سالها توسط چند تعزیهخوان قدیمی کشور اجرا شده یا میشوند به درستی مستندنگاری و نسخهبرداری نشدهاند.
به گزارش ایسنا، همزمان با عزاداریهای دهه اول محرم و تقارن آن با روز ملی سینما، قرار است فیلمی از ناصر تقوایی در رابطه با تعزیه در موزه سینما نمایش داده شود و جالب توجه است که بعد از گذشت سالها فیلمی که برای پرونده ثبت جهانی تعزیه در فهرست میراث معنوی یونسکو تهیه شده بود هنوز جزو معدود آثار سینمایی ما در حوزه تعزیه به عنوان یکی از هنرهای نمایشی ایرانی و اصیل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناصر تقوایی که نزدیک به 20 سال است دیگر فیلم سینمایی نساخته، هنگامی که پرونده ثبتی تعزیه در دست تهیه بود فیلمی را با نام «تمرین آخر» به طور اختصاصی برای این پرونده ساخت.
این فیلم براساس متن کلاسیک تعزیه «حُر دلاور» نوشته میرعزای کاشانی بود و متن در اوایل حکومت قاجار نوشته شده و از معتبرترین متون در میان تعزیهنامههای چندگانه حر دلاور شناخته میشود.
تقوایی قصد داشت نسخه بلند «تمرین آخر» را هم بسازد و درباره آن گفته بود: قرار بود با حمایت مرکز هنرهای نمایشی نسخه بلند و سینمایی این فیلم تولید شود ولی آنها از بودجه چندانی برخوردار نیستند و امکان ساخت آن به وجود نیامد و من هم چنان منتظرم تا شاید بتوانم با کمک ارشاد یا فارابی نسخه بلند «تمرین آخر» را بسازم.
این کارگردان سینما حدود 6 سال قبل در مراسمی که در سینماتک خانه هنرمندان به بهانه نمایش این فیلم برگزار شد، درباره چگونگی ساخت «تمرین آخر» توضیح داده بود: «فرمی از یونسکو آمده بود تا برای ثبت تعزیه در این سازمان باید فیلم 10 دقیقهای درباره لباس در تعزیه، موسیقی و شیوه بازیگری آن ساخته شود تا ضمیمه مدارک ثبت تعزیه شود و ما به دلیل زمان کم، مجبور بودیم در حین تمرین برای ساخت فیلم بلند یک ساعته درباره تعزیه این فیلم 10 دقیقهای را هم بسازیم.
اگر محمدحسین ناصربخت (پژوهشگر حوزه نمایشهای ایرانی) در این طرح حضور نداشت شاید بسیاری از چیزها را از دست میدادم. او یک مشاور یگانه بود و اطلاعات خوبی به من داد. در بخش دوم تعزیه هم که در حضور مردم اجرا میشود، نتوانستم زمینه اجرایی که دلم میخواست را فراهم کنم زیرا تعزیه واقعی را میتوان فقط در روز عاشورا و در جمع مؤمنان اجرا کرد اما در این فیلم چند روز قبل با دو وانت و بلندگو در شهر راه افتادیم و اعلام کردیم که در روز جمعه میخواهیم قسمت پایانی تعزیه را فیلمبرداری کنیم و از مردم خواهش کردیم که با لباس مشکی در این مراسم شرکت کنند که البته آنها هم با ما بسیار همکاری کردند تا حال و هوای عزاداری در تعزیه ایجاد شود. من به تعزیه به عنوان یک نمایش ایرانی نگاه کردم. البته نباید فراموش کنیم که نظم بیشتری در نمایش نسبت به تعزیه وجود دارد.»
او با اشاره به ساخت فیلمی از کیارستمی که درباره تماشاچی تعزیه ساخته بود، ادامه داد بود: «کیارستمی فیلمی از تماشاچی تعزیه ساخت که خود تعزیه مطلقا در آن نبود. من تصمیم گرفتم که با خود متن، یک تعزیه بدون تماشاچی بسازم، به همین دلیل «تمرین آخر» انتخاب شد. گروهی تمرین کرده بودند که تعزیهای را در شهر کاشان اجرا کنند که آخرین تمرینشان بود، کسانی که در این فیلم ایفای نقش میکنند بهترین بازیگران تعزیه هستند، آنها از سراسر ایران گلچین شدهاند زیرا آقای ناصربخت فراخوانی داده بود و از تعزیهکاران مهم ایران چند گروه آمده بودند و این اتفاق همزمان با المپیک آتن رخ داد، کشورهایی که گروه ورزشکار برای شرکت در این مسابقه داشتند، میتوانستند یک گروه هنری هم همراه آنها بفرستند که از ایران برای این کار فرهنگی گروه تعزیه انتخاب شده بود.
بنابراین تصمیم گرفتم تعزیه حُر را انتخاب کنم که در آتن هم قابل اجرا باشد. به مفهوم امروزی اگر یک تعزیه ایرانی در کشور دیگر و با فرهنگ دیگری اجرا شود، تماشاگرانی که شیعه نیستند هم میتوانند آن را بفهمند، این آزمایش باید با تعزیه ایران انجام میشد. این اولین گام در این موضوع بود و من معتقدم راه نجات تعزیه هنوز هم همین است و شاید ایام محرم بهترین زمان باشد تا ما آن را با یکی از باسابقهترین هنرها که هنر ملی ماست، پرکنیم.»
تقوایی در آن مقطع گفته بود: «امروز یکی از بهترین دورههای تئاتر ایران است زیرا میتوانید ببینید که ترجمه تئاتری چقدر کم شده است و کارگردانان تئاتر برای اجرایشان رشد خوبی کردهاند. هر بازیگر خوبی که در سینماست از تئاتر آمده است، تئاتر به سینما هم سرویس میدهد. به غیر از این دوران، دوران درخشان دیگری هم که ساعدی، انتظامی و نصیریان به تئاتر آمدهاند، وجود داشته است.» این در حالی است که این روزها یکی از مهمترین نقاط ضعف تئاتر به نمایشنامه و کمبود متن ایرانی و رواج پیدا کردن متون ترجمه شده روی صحنه تماشاخانهها مربوط میشود.
تقوایی اظهار کرده بود: «تعزیهها به طور کلی نمایشهای اکسپرسیونیستی هستند، ما چنین واژههایی در فرهنگ خودمان نداریم اما بعد از وارد شدن تئاتر مدرن کمکم این مفهوم برایمان روشن شد و کارایی خودش را پیدا کرده است. یکی از ویژگیهای اکسپرسیونیست این است که بازیگران شخصیتهایشان متحول نمیشوند مثل نمایش «چخوف». او حتی این کار را تقویت میکند و هنگامی که میخواهد تکلیف بازیگر را با مخاطب خودش روشن کند یکباره صفت بازیگر خودش را عشق میگذارد. در تعزیه هم همینطور است، نقش حُر نقشی است که تحول پیدا میکند اما یک نقش که شمر است، دقیقا همان شخصیت اکسپرسیونستی است.»
در آن مراسم ناصربخت، مشاور ناصر تقوایی در این فیلم هم گفته بود: بر اساس ثبت جهانی، باید سازمان میراث فرهنگی (اخیرا به وزارتخانه تبدیل شده) برای تشکیل بنیاد تعزیه اقدام کند و در بخشی از آن هم میتواند از یونسکو کمک بگیرد که متأسفانه سازمان میراث فرهنگی تاکنون اقدامی برای تشکیل این بنیاد نکرده است و همچنان کانونهایی که در این زمینه فعالیت میکردند به فعالیت خودشان ادامه میدهند و چشمانتظار هستند.
همایون امامی ، پژوهشگر هم در همان برنامه بیان کرده بود: «فیلمهای مستندی که درباره تعزیه ساخته شدهاند، بسیار نیستند و بیشتر به عنوان مستند مشاهدهگر مطرح هستند. تعزیه برای خودش جاری بوده و کسانی که همراه آن میشدند تا از تعزیه فیلم بگیرند، صرفا فیلمهایی را میگرفتند که به دلیل سرعت و تصویر فیلمبرداری از مراسم تعزیه عقب نمانند بنابراین از اشکالی که بتوانند معرفی درست و دقیقی از ماهیت تعزیه که به روی صحنه اتفاق میافتد، داشته باشند را نداشتهاند. این اولین فیلمی است که میتواند تعزیه را از آهنگ خودش کنار بگیرد و بتواند سرشت خود را بهتر نشان دهد. چون قرار است تعریف درستی از تعزیه داشته باشیم برای اولینبار با فیلمی روبرو هستیم که سعی میکند لحظهبهلحظه آن را با دکوپاژ دقیق نشان دهد و دقیقا یک تعبیر و بازنمایی سینمایی از واقعیت را به ما بدهد.
همچنین بازسازی یکی از تکنیکهای سینمای مستند است که این فیلم میتواند مصداقی از آن باشد، فیلم تقوایی ذرهای از وجه اسنادی کم نمیکند و به عقیده من میتواند به عنوان یک اثر مستند شاخص مطرح باشد. قطعا این فیلم یک بازنمایی سینمایی از تعزیه است و میتواند به لحاظ کارشناسی تعزیه از اصالتی که مدنظر پژوهندگان است، استفاد شود. تقوایی یک تلفیق هوشمندی بین دو مدیوم نمایش و سینما را انجام داده است.»
این اظهارات و تاکید بر کیفیت فیلم تقوایی و نیز اهمیت مستند بودن این اثر همچنان تازه و قابل پیگیری هستند چون نه بنیادی برای تعزیه راهاندازی شده، نه فیلم مستند جدیدی ساخته شده و فقط تعزیهخوانهای پیشکسوت و قدیمی گلهمند هستند که بسیاری از تعزیههایی که در این سالهای اخیر اجرا شده هم در متن و هم در موسیقی و لباس و نحوه اجرا دچار تحریف شده است.
در ادامه بخشی از فیلم ساخته شده تقوایی درباره تعزیه را که توسط فیلمخانه ملی ایران ترمیم شده است، میبینید:
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: موزه سینما ناصر تقوایی سازمان میراث فرهنگی روز ملی سینما کیارستمی تعزيه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۹۱۲۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …
« جورج شکور» که به خاطر کهولت سن زمین گیر و در بستر بیماری است، یک روز قبل، از بیمارستان به منزل منتقل می شود و توسط خانوادهاش قرنطینه کامل و با عنایت زائد الوصفی نگهداری و حتی به کسی اجازه دیدار و ملاقات هم داده نمی شود.
همسر و فرزندان و خویشاوندان نزدیک، استاد را همچون نگینی در بر گرفته اند و پروانه وار و باچهره هایی مالا مال از غم و اندوه ، گرداگرد شمع وجودش می چرخند .
با این وجود با چهرهای گشاده از من استقبال کردند و دعوت به نشستن و استراحت کردند با مختصر پذیرایی وفنجانی قهوه.
بر اساس هماهنگی و موافقت قبلی ، «هاله» دختر فرهیخته اش ، استاد زبان و ادبیات عربی، انگلیسی و فرانسه و «دُلیحبیب» همسر و شریک زندگی اش ، جلوی دوربین قرار می گیرند تا علل و چگونگی عشق ورزیدن «جورج» به پیامبر (ص) و اهل بیت را برایم روایت کنند.
اما پیش از آن، اجازه می گیرم نخست ، بر بالین استاد فرزانه شعر و ادب حاضر شوم تا نسبت به وی ادای احترام کنم و بعد به گفتگویمان بپردازیم.
می پذیرند محترمانه اما تقاضای عدم عکس برداری را می کنند ..
« مادام دُلی» که شصت سال با او همراه و زندگی مشترک، آرام و موفقی داشته، با زیباترین واژگانِ عشق و دلربایی، همسر بیمارش را مورد خطاب قرار میدهد، گویی در دوران یکساله آغازین زندگی زناشویی خود به سر می برد و با تلاشی فراوان سعی می کند میهمانش را معرفی و دیدار دو سال قبلم را به وی یادآوری کند ..
این بزرگمرد هم به سختی، واکنش از خود نشان می دهد و چند ثانیه ای چشمان کم رونق اش را باز می کند و جمله ای که با دشواری می شود مفهوم «مرحبا» را از آن استشمام کرد را حواله مان می دهد.
صحنه اندوهناکی است ، شعر خوانی اش هنگام استقبالش از من در روز اربعین سال ۱۴۰۰ را به یاد می آورم که چگونه عاشقانه سروده های حسینی اش را باز می خواند و می خروشید و با تمام وجودش به مولایش ابراز عشق و ارادت می ورزید .
آن روز حلاوت دیوان«ملحمةالحسین»اش، طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسیاش غوغا به پا کرد :
علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار مَوَّارُ
إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ
دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه
ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ
وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی
الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…
بر دل و جان خونی است جوشان و
بسان آتش شعلهور،
اگر حق را سرببرند بیشک قاتلان جنایتکار کافرند.
خون حسین(ع) بخشنده و راهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد. شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خوردهاند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)
به یاد دارم آن روز را که چگونه این ادیب توانا با حماسه ای وصف ناپذیر و با صدایی رسا و به سان یک مداح تمامعیار اهل بیت شعرش را میخواند گویی که در جمعمان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشستهاند.
در آخر هم رو به من کرد و خطاب که: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»
(خواننگان محترم را به خواندن ماجرای زیبا و به یادماندنی آن دیدار را با عنوان «جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر» با لینک ذیل توصیه و فرا می خوانم :khabaronline.ir/news/1566500)
بگذریم ..
▫️به ضبط و گفتگو با همسر و فرزند برومند این ابر مداحِ کم همتا می پردازم ؛
از «علی» که علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است روایتها کرد! از هنگامی که جورج دانشآموز بود و شیفته نهجالبلاغه او شد . پدر ، «علی را همواره به شدت دوست داشته و دارد….علیِ شهید، بزرگمردی از شگفتی های تاریخ است».
از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهجالبلاغه در دوره نوجوانی بر استاد و چگونگی جذب شدن او به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) می شنوم ؛ نکتهای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.
از عشق بی انتهای پدر به امام «حسین» روایت کرد.
و «جوان که بود می گفت که اگر در دوران امام حسین(ع) میزیست بیشک به یاری وی میشتافت و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت میرسید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو داشت نصیبش شود و اکنون هم که به این سن رسیده هنوز این آرزو را در سر دارد و به حرفهایش پایبند است.
همسر و فرزند، از سفرهای جورج به کشورمان و دیدارش با فرهیختگان و بزرگان فرهنگ و ادب و تمدن مان گفتند…
و بالاخره از عشق جورج به همسرش که شاگردش هم بود، نکته ها می شنوم و سرودههایش برای او را ….
و از هر دری سخنی به میان آوردند.
از شنیدن این روایت ها و این همه پند، شگفت زده و به وجد می آیم که پرداختن به این قصه، زمانی دراز و مکانی دیگر را می طلبد و در فرصت و مناسبتی در خور، بدان ها به حول و قوه الهی خواهم پرداخت.
با پایان گفتگوی روایتگری، خواهر زاده اش که یک مقام نظامی است اصرار دارد که من را به «آرامگهِ ابدی» خانوادگی شکور که تنها چند متر با «منزلگهِ دنیوی» ایشان فاصله دارد، ببرد تا سنگنوشته و شاه بیت جورج که زینت بخش اقامتگه آینده اوست را شاهد باشیم و از این گفتار فاخر، پند آموز و پُر مغز همچو او لذت ببرم، دعوتش را با اندوه اجابت می کنم و با زمزمه کردن دلسروده استاد، و ارزوی سلامتی برای ایشان، با میزبانانم خداحافظی می کنم و صحنه های ناباورانه آن روز را در طول مسیر بازگشت، و باز هم با زمزمه دلسروده استاد، مرور می کنم که :
کُن بِنا قَبْرَنا حَنوناً رؤوفاً
ما أشَدّ الظَلامَ تَحْتَ التُرابِ!
لَمْ تَسَعْنا الأقطارُ طولاً و عَرْضاً
کَیْفَ نحیا فی ظُلْمَةٍ و أکُتِآبی؟!
إننی خالِدٌ بِذِکری و شِعْری
وفِعالی وفی قُلوب صِحابی
هذهِ سُنةُ الحیاةِ مَماتٌ
ثُمّ بَعْثٌ فی جَنةِ الأطْیابِ!
جورج شکور
ایلول سنة ٢٠٢٠
با ما در قبرمان مهربان و دلسوز باش،
در زیر خاک چقدر تاریک است!
طول و عرض (گسترهی) کشورها نمیتواند ما را در خود جای دهد، چگونه میتوانیم در تاریکی و افسردگی زندگی کنیم؟!
من در یاد و شعر و کردار و دلهای یارانم جاودانهام.
این است قانون زندگی: مرگ سپس رستاخیز در بهشت عطرها!
جورج شکّور
اوت 2020 میلادی